هفت نکته شگفتانگیزسریال «ازازیل»!
باانتشار چهارمین قسمت نخست سریال «ازازیل»، اکنون فرصت آن است که نگاهی داشته باشیم به تفاوتهای آن با سریالهایی که این اواخر در شبکه نمایش خانگی شاهدشان بودهایم.
۱.تفاوت در شیوه روایت داستان
سریال با خردهروایتهایی شروع میشود. الیته خردهروایتهای قسمت اول تا حدودی گیجکنندهاند و ارتباطشان چندان باهم مشخص نیست، اما تماشاگر را از همان ابتدا برای تماشای اثری معمایی آماده میکند. این خردهروایتها با پیش رفتن سریال جای خود را در داستان پیدا میکنند و در دو سه قسمت بعدی مثل قطعات پازل بهدرستی کنار هم قرار میگیرند تا یک کل منسجم معنادار را شکل دهند. دوراقع مخاطبان تازه درست بعد از قسمت چهارم است که متوجه ارتباط میان آنها و همچنین ربطشان به پیرنگ اصلی میشود. در تمام این خردهروایتها، پنجره، عروسک و فضایی وهمآلود مشترکاند و ماجراها یکجورهایی به سرگرد شریفی، شوکا، مانی و پرویز که سرایدار خانه است مرتبطاند. از ابتدا میدانستیم با اثری معمایی روبهروییم و فتحی سعی کرده است این معما را در شیوه روایت داستان هم لحاظ کند.
۲. شیوه متفاوت فضاسازی
در قسمت اول سریال بخش مهمی از ماجراها در یک برج مسکونی روایت میشوند؛ برجی که هم نشان از رفاه ساکنین دارد و هم قرار است اتفاقهای عجیبوغریبی در آن رخ میدهد. محل قرار گرفتن واحدها و ارتباطی که باهم دارند به گونهای در جهت پیشبرد است. از سوی دیگر به پنجره خانه روبهرویی که متعلق به اتاق دختری کرولال است توجه زیادی شده است. یکی از نکات مهم در فضاسازی، توجه به حالات روحی شخصیتهاست. مثلا اتاق کار مانی کاملا با روح و روان آشفتهاش همخوانی دارد و حتی مکمل شخصیت او شده است.
۳. نقش ویژه کاراکترها
یکی از مهمترین ویژگیهای سریال تنوعو غیرتکراری بودن شخصیتهاست. ازازیل با سه شخصیت اصلی پیش میرود. شوکا پزشک زنان که گویا از هجده سالگی به همراه مردی چند سال بزگتر از خودش فرار کرده و بعدتر توانسته به جایگاه مهمی در زندگیاش برسد. او در دوره بارداری به خاطر ترس فرزندش را از دست داده و دیگر نتوانسته بچهدار شود. با اینکه اطلاعات زیادی دربارهاش داریم اما بعضی رفتارهایش مرموز به نظر میرسد. به ویژه در سکانس پایانی قسمت چهارم با ماجرایی درباره او روبهرو میشویم که این مرموز بودن را قوت میبخشد. مانی نقاشی است که گویی هیچچیز در دنیا به اندازه نقاشی برایش اهمیت ندارد. شیرینمغز به نظر میرسد اما مشخص است که رازهایی برای خودش دارد. گرچه بعضی رازها را فاش کرده اما هنوز نمیتوانیم مطمئن باشیم چیزهای بیشتری را پنهان نکرده باشد. سرگرد شریفی هم ویژگیهای منحصربهفردی دارد. مدام در فکر است و نمیدانیم از چه چیزی رنج میکشد.

۴. نقش پر رنگ راز و وهم و خیال
دقیقا به دلیل پر رنگ بودن راز و وهم و خیال است که «ازازیل» بیشتر از سریالهای اخیر پلتفرمها به چشم بیاید. داستان سریال سرراست روایت نمیشود و کاری میکند ذهن مخاطب مدام به چالش کشیده شود. هریک از شخصیتها جدای از آنچه در زندگی روزمره نشان میدهند، تخیلات و ترسهایی دارند و نمیتوانند زندگی نرمالی را پیش ببرند. گهگاه صداهایی میشنوند یا با وقایعی عجیب روبهرو میشوند و راه چارهای هم برای آن ندارند. بعضی از این مسائل تا الان برایمان روشن شده اما هنوز رازهایی عجیب درباره هریک از شخصیتها وجود دارد که باید در ادامه شاهد فاش شدنشان باشیم.
۵. این پلیس متفاوت کیست؟
سرگرد شریفی یکی از متفاوتترین کارآگاههایی است که در سریالهای دیگر شاهد بودهایم. علاوه بر رفتارخاصی که با بچهها دارد، موزیسین است و به موسیقی علاقه دارد. سرگرد روی سن میرود، پیانو مینوازد و شمایلی کاملا متفاوت از یک پلیس ارائه میدهد. او هم مدام تصاویری وهمبرانگیز است. وسط کار یا حتی نواختن پیانو چهره زنی با صورتی خونین مقابلش ظاهر شده و تمرکزش را بههم میریزد. در قسمت چهارم، از سوی زنی بیمار به رازی درباره همسر سابقش پی میبرد که البته تا حدی ماجرا برایمان روشن میشود.
۶.کارکرد خاص کودکان
در این سریال با دو کودک مواجهیم. یکی در قسمت ابتدایی با دیدن زنی وحشتناک که عروسکی خیمهشببازی در دست دارد بینهایت میترسد؛ او شاهد مرگ پدربزرگش هم بوده است؛ و دیگری دختربچهای کرولال است که از پشت پنجره وقایع خانه روبهرو را زیر نظر دارد. کودک اول چهره زنی که باعث مرگ پدربزرگش شده را شناسایی میکند و دختر دوم انگار از پدرش میترسد که حرفی درباره آنچه شاهدش بوده بزند. مواجهه سرگرد شریفی با هریک از این دختربچهها تفکر برانگیز است. برای دختربچه اول شیرکاکائو و کیک میخرد تا نظرش را جلب کند و از دختر دوم یکی از آدمکهای لگوییاش را میگیرد و از این طریق با او رفیق میشود. باید دید این شخصیتهای کودک در ادامه چه کارکرد دیگری در سریال دارند.
۷. نقش عروسکهای ازازیل
نکته آخرین و مهم در این سریال تاکید بر عروسکهایی است که قیافههای عجیبی دارند و ظاهرا توسط سرایدار خانه ساخته میشود؛ اما حضورشان در جاهای مختلف وهمانگیز و عجیب است. سرایدار میگوید آنها را میسازد که بفروشد و خرجش را دربیاورد، اما بارها و بارها میبینیم که این عروسکها در موجب ترسیدن اعضای این ساختمان میشوند و نمیدانیم عامل این ترس خود سرایدار است یا فردی دیگر. این عروسکها به عنوان موتیفی برای ایجاد ترس استفاده میشوند و در جاهایی حضور دارند که به فکر کسی نمیرسد. کف آسانسور، پشت پنجره اتاق یک دختربچه، داخل وان حمام خانه شوکا و … رد و نشانی از این عروسکها دیده میشود و یکجورهایی راز اصلی این سریال است.
***
«ازازیل» به کارگردانی حسن فتحی با بازی پریناز ایزدیار، پیمان معادی، بابک حمیدیان، محمد بحرانی، محمود پاکنیت، احترام برومند و … امضایی جدید از حسن فتحی است؛ کارگردانی که بیشتر او را به واسطه سریالهای تاریخی و درامی که در کارنامه دارد میشناسیم. این سریال جمعهها در پلتفرم نماوا منتشر میشود.
هیچ دیدگاهی درج نشده - اولین نفر باشید